۱۳۹۱ آبان ۴, پنجشنبه

چشم بند

زمانی بود که مخاطبی داشتم به نام چشم بند
فقط حیف که با من حرف نمیزد
در عوض چشمانم را از زشتی ها و نابخردان محفوظ نگه میداشت
خدا می داند که الان این خدمت را برای چه کسی انجام می دهد
جرینگ صدای دریچه کوچک روی در آمد که نابخردی فریاد زد:
کد 56 چشم بندت را بزن
خوشحال میشدم که بازجویی در راه است
آخر مخاطبی پیدا می شد تا با من صحبت کند
حالا فحش باشد تحقیر باشد و یا تهدید
هر چه بادا باد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر